مسافر فرانکفورت
نویسنده:
آگاتا کریستی
مترجم:
محمود اشرفی
امتیاز دهید
✔️ این کتاب یکی از آثار قابل توجه "آگاتا کریستی" است. رمانی سیاسی که گوشههای از زندگی یک دیپلمات انگلیسی را به تصویر میکشد.
قسمتی از این کتاب که خواندنش بسیار جالب است ، شرح سیاست "چماق و هویج" به قلم آگاتا کریستی در کتاب مسافر فرانکفورت می باشد:
"شاید جوانها را پیشتاز بنامید. اما در واقع این چیزی نیست که باعث نگرانی شود. آنها روی جوانان کار میکنند، جوانان تمام کشورها و آنها را وادار به کارهایی میکنند.جوانها شعار میدهند و فریاد میکشند،درحالیکه اغلب نمیدانند هدفشان چیست! بنابراین شروع به اعتراض آسان است. سرشت آدم جوان چنین است. تمام جوانان همواره شورشی بودهاند. شما شورشی هستید و میخواهید دنیا از شکلی به صورت دیگر دربیاورید. اما شما کور هستید. گویی نوار پارچهای روی چشمان جوانها بستهاند. نمیبینید که چه چیزهایی را از دست داده اند و در آینده به کجا خواهند رسید؟ چه چیزی پیش رو دارند؟ و چه کسی در قفای آنهاست و آنها را وادار میکند؟ این چیزی است که باید از آن هراس داشت. مثل این است که یک نفر هویجی را جلوی الاغی بگیرد تا دنبالش بیاید و در همان موقع کس دیگری از پشت سر الاغ را با چوب وادار به جلو رفتن کند.اینها تصورات نیست این چیزی است که مردم در مورد هیتلر گفتهاند. این چیزی است که آنها باور داشتهاند و پذیرفتهاند. اکنون شاید افرادی دیگر چیزهایی همانند آن را باور داشته و پذیرفتهاند. این هراس آور است. ایده یکسانی که همواره به ظهور میرسد. تاریخ تکرار می شود."
جالب اینجاست که نویسنده چهار دهه پیش این کتاب را به نگارش در آورده و دستهای پنهانی که صنایع تسلیحاتی، مواد مخدر و ثروتهای جهانی را در نهان با استفاده از سلاح دیپلماسی جابهجا میکند را آشکار میسازد.
بیشتر
قسمتی از این کتاب که خواندنش بسیار جالب است ، شرح سیاست "چماق و هویج" به قلم آگاتا کریستی در کتاب مسافر فرانکفورت می باشد:
"شاید جوانها را پیشتاز بنامید. اما در واقع این چیزی نیست که باعث نگرانی شود. آنها روی جوانان کار میکنند، جوانان تمام کشورها و آنها را وادار به کارهایی میکنند.جوانها شعار میدهند و فریاد میکشند،درحالیکه اغلب نمیدانند هدفشان چیست! بنابراین شروع به اعتراض آسان است. سرشت آدم جوان چنین است. تمام جوانان همواره شورشی بودهاند. شما شورشی هستید و میخواهید دنیا از شکلی به صورت دیگر دربیاورید. اما شما کور هستید. گویی نوار پارچهای روی چشمان جوانها بستهاند. نمیبینید که چه چیزهایی را از دست داده اند و در آینده به کجا خواهند رسید؟ چه چیزی پیش رو دارند؟ و چه کسی در قفای آنهاست و آنها را وادار میکند؟ این چیزی است که باید از آن هراس داشت. مثل این است که یک نفر هویجی را جلوی الاغی بگیرد تا دنبالش بیاید و در همان موقع کس دیگری از پشت سر الاغ را با چوب وادار به جلو رفتن کند.اینها تصورات نیست این چیزی است که مردم در مورد هیتلر گفتهاند. این چیزی است که آنها باور داشتهاند و پذیرفتهاند. اکنون شاید افرادی دیگر چیزهایی همانند آن را باور داشته و پذیرفتهاند. این هراس آور است. ایده یکسانی که همواره به ظهور میرسد. تاریخ تکرار می شود."
جالب اینجاست که نویسنده چهار دهه پیش این کتاب را به نگارش در آورده و دستهای پنهانی که صنایع تسلیحاتی، مواد مخدر و ثروتهای جهانی را در نهان با استفاده از سلاح دیپلماسی جابهجا میکند را آشکار میسازد.
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1391/01/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مسافر فرانکفورت
این اولین کتابی از آگاتا کریستیه که خوشم نیومد
از اینکه کتابهای زیبای اگاتاکریستی را قرارمیدهید ممنونم